خدایا به این نقطه از زمین نگاه کن...

این منم ...بنده تو..... که گفتی :از رگ گردن به من نزدیک تری.... که گفتی:: ادعونی استجب لکم.....

من اینجا تنهام.... بی تو .... بی حضور تو ....

خدایا ! اگر حقیقت زندگی من سوختنه......

منو بسوزون

آتیشم بزن ........

ولی به حرمت مهربانیت .....

عشق به سوختن رو در وجودم شعله ور کن.........

من عاشق این *دخترونگی *کردنامم....

عاشق اين دنياي *صورتيم*...

عاشق دغدغه هاي *دخترونم*...

ست کردن تاپ و دامنام...

گشتن تو صد تا مغازه و خريد کردن از همون اولي..

جيغ هاي بنفش از ته دل تو ترن شهربازي....

چيدن لاک هاي رنگووارنگم،به هم ريختنشون،چيدنشون و باز دوباره....

دور همي هام با دختراي فاميل،پچ پچ هاي در گوشيمونو يهو بلند بلند خنديدنامون...

حرفاي *دخترونه*  و فحشاي پاستوريزه نثار مخاطب خاص کردن...

کلکسيون ساختن از رژ لباي رنگارنگم ....

سر گذاشتن رو شونه دوستمو هاي هاي گريه کردن....

لوس شدنام واسه بابايي....

قهر کردنام با مامان خانوم....

هول کردنام.سرخ شدنام.لرزش دستام وقتاي ديدن مخاطب

خاص از 10 کيلومتري

گريه هاي از ته دلم موقع آهنگ گوش دادن يا رمان خوندن...

دفاعاي با چنگ و دنونم از معصوميتو تنهاييم...

من *دخترونگي* هامو با هيچي عوض نميکنم...

نه با تماشاي فوتبال از تو ورزشگاه...

نه با آزاد بودن وگشت زدناي نصفه شبا...

نه با بي دغدغه سيگار کشيدن تو پياده روهاي شهرم وقتي آسمونش ابريه...

نه با ...

هيچيه هيچي...

دنياي  *دخترونمو *فقط يه**** دختر****ميتونه لمسش کنه!!!!